انوشه
بیاییم با هم عهد بندیم از این پس:
به سلامتی پدری که نمی توانم را در چشمانش زیاد دیدیم
به سلامتی پدری که طعم پدر داشتن رو نچشید
اما بچه اش خجالت میکشه به دوستاش بگه این پدرمه !
به سلامتی پدری که کفِ تموم شهرو جارو میزنه که زن و بچش
ولی پدر ...
یک خودکار شکیل و زیباست که در ظاهر ابهتش را همیشه حفظ میکند
خم به ابرو نمیاورد و خیلی سخت تر از این حرفهاست
فقط هیچ کس نمیبیند و نمیداند که چقدر دیگر میتواند بنویسد …
وقتی پشت سر پدرت از پله ها میای پایین و میبینی
وقتی داره صورتش رو اصلاح میکنه و دستش میلرزه ،
وقتی بعد غذا یه مشت دارو میخوره ،
و وقتی میفهمی نصف موهای سفیدش به خاطر غصه های تو هستش
پدرم ،تنها کسی است که باعث میشه بدون شک بفهمم
خورشید هر روز دیرتر از پدرم بیدار می شود
-----------------
هر فرد زحمتکشی میبینیم
اون رو به عنوان فرشته ای
که
پشتوانه محکم فرزندانش است,
احترام کنیم: این فرشته شاید:
یک کارگر ساده باشد
یک کارگر شهرداری باشد
یک دستفروش باشد
یک پرستار باشد
و هر چه که هست
یک فرشته هست
قالب رایگان وبلاگ پیجک دات نت |